');

۶/۰۷/۱۳۸۸

پیوتر ایلیچ چایکوفسکی(Pyotr Ilyich Tchaikovsky)

پیوتر ایلیچ چایکوفسکی (به روسی: ‎Пётр Ильич Чайковский ‏) (زادهٔ ۷ مه ۱۸۴۰- درگذشت ۹ نوامبر ۱۸۹۳) از آهنگسازان بزرگ روسی بود .پدرش بازرس معادن دولتی بود و مادرش کاملاً بیگانه با موسیقی در نتیجه هیچکدام متوجه استعداد و ذوق سرشار فرزندشان دراین زمینه نشدند.(پیوترایلیچ) هم زمان تحصیلات عادی نواختن پیانو را به پایان رساند.والدینش کاریر قضاوت را برای او در نظر گرفته بودند.کودکی باهوش ، شکننده و بیش از حد طبیعی حساس بود.از 1859 تا 1863 در وزادت دادگستری سردفتر درجه ی یک بود و شیفته وار تحصیلات موسیقی خود را دنبال می کرد.در بیست و سه سالگی یعنی در سال 1863 کار دولتی را رها کرد و به جدیت کمپوزیسیون را از (آنتوان روبینشتاین) فرا گرفت.در 1866 تحصیلاتش به پایان رسید و (نیکولا روبینشتاین) برادر (آنتوان) که با نخستین آثار چایکوفسکی آشنا شده بود ، استادی هارمونی درکنسرواتوار مسکو را به وی پیشنهاد کرد.

در پی آن دوره ی شکوفایی چایکوفسکی آغاز شد و با (بالاکیرف) و (ریمسکی کورساکف) ملاقات کرد.ملی گرایی این دو موسیقیدان نفوذ عمیق اما نه چندان پایایی برالهامات او گذاشت.بین سالهای 1868 و 1875 سنفونی های 2و3 (دومین سنفونی روی تم های عامیانه اوکراینی) ، 4 اپرا ، اوورتور (رمئوو ژولیت) نخستین کنسرتو پیانو و یک موسیقی مجلسی ساخت.اما تعادل عصبی خود را از دست داد ، بی خواب ، دچار ترس های بی اساس و ناگهانی و بحرانهای افسردگی شد و از این تاریخ به بعد ، یک عمر با دلهره زیست.درضمن تمایلی به هم جنس بازی به وحشت افتاده بود و سعی در پنهان کردن آن را داشت.سرانجام به تصورهایی از این تمایل در 1877 با یکی از دانش آموزان کنسرواتوار ازدواج کرد.دختری به شدت عصبی مزاج که چایکوفسکی او را دوست نداشت و پس از دو ماه پیوند زناشویی با زنی که ازهر نظر پایین تر از اوقرار داشت ، دست به فرار زد.این حادثه به گونه ای جدی سلامت روانی و احساسی او را که پیش از آن سبب عدم محبوبیت آثارش متاثر شده بود ، به خطر انداخت.در همین دوران بود که فرشته ی نگهبان خود (مادام ون مک) را یافت.زنی که دوبوسی از 1880 تا 1882 در خانه ی او زندگی کرد.
این بیوه ی ثروتمند چهل و پنج ساله ، باهوش و متعادل ، با مهارتی بی نظیر توفیق یافت محرم راز بی چون چایکوفسکی فرصت یافت خود را کاملا وقف موسیقی کند.پیوند آن ها تنها توسط نامه بود و توافق کرده بودند هرگز در پی ملاقات با یکدیگر نباشند.این دوستی عجیب که تا این حد به نفع فعالیت خلاقه ی چایکوفسکی بود ، سیزده سال به طول انجامید.(مادام ون مک) ناگهان در 1890 به بهانه ی سفسطه آمیز ورشکستگی به این رابطه پایان داد.با اینکه چایکوفسکی اعتراض خود را نسبت به این بی علاقگی ابراز داشت ، هرگز جوابی از سوی او نشنید.(مادام ون مک) دو ماه پس از چایکوفسکی درگذشت.از 1887 به بعد رهبر ارکستر شد و به رغم ابتلا به در دوری از وطن سفرهایش را تبدیل به یک صلیب گاه واقعی کرده بود ، آثار خود را در سراسر اروپا رهبری کرد.قطع رابطه با (فرشته ی نگهبانش) او را اغوا کرد دعوتی به ایالات متحد آمریکا را بپذیرد.در جریان این سفر موفقیت آمیز در افتتاح (کارنگی هال) شرکت کرد.اما نه موفقیت این سفر، نه افتخاراتی که چون باران بر سر او فرود می آمد و نه محبوبیتی که سرانجام نصیب آثار او به ویژه (بی بی پیک) شد ، هیچیک نتوانست مالیخولیای عمیق او را درمان کند.هیجان ناشی از کار روی ششمین سنفونی که خود اعتقاد داشت مهمترین اثرش است ، مدتی او را از دلهره هایش دور کرد.هرگز حال روانی چایکوفسکی به این اندازه خوب نبود اما بطور ناگهانی در عرض 5 روز از وبا درگذشت . تحول سبک در آثار او وصف ناپذیراست.هنر سنفونیک سنتی با فرم های آزاد (مدرن) موسیقی برنامه ای ، ذهنیت دنیا وطنی غربی با ملی گرایی روسی ، همگی بی هیچ معیار مشخصی در کناریکدیگرقرارمی گیرند.نبوغ او در توصیف غنایی روحی نگران اما ملزم به فرم های سنتی ، تجلی می یابد.شیفتگی اش به موتسارت و انس او از زمان کودکی با اپرای ایتالیایی، چایکوفسکی را از نفوذ (واگنر) و (برامس) که در اغلب همعصرانش مشاهده می شود ، برحذر داشت.از نظر (شوستاکوویچ) آثارچایکوفسکی یکی از سنگ های بنای فرهنگ موسیقی روسیه است.

مهمترین آثار:
  • 10 اپرا : معروفترین آن ها «اوژن اونگین» و «بی بی پیک»
  • 3 باله : با نام های «دریاچه قو» (Swan Lake) و «زیبای خفته» (The Sleeping Beauty) و «فندق شکن» (The NutCracker)
  • 20 اثر کرال
  • 6 سمفونی : معروفترین آن ها سمفونی شماره 6 که آن را پاتتیک می نامند .
  • 3 کنسرتو پیانو : معروفترین آن ها کنسرتو پیانو شماره 1
  • 1 کنسرتو ویلون
  • 3 کوارتت زهی
  • 1 تریوبا پیانو
  • 1 سکستوئور به نام «خاطرات فلورانس»
  • 4 اورتور : معروفترین آن ها «اورتور 1812 » و « رومئو و ژولیت »

گرچه چایکوفسکی بارها از ویژگی‌های موسیقی محلی در آثارش استفاده کرده‌است ولی به طور کلی سبک مخصوص ملودی نویسی او شباهت چندانی به موسیقی محلی روسیه ندارد. تم‌های او برخلاف بتهوون و برامس قدرت بسط و گسترش یافتن ندارند و آثارش تقریباً فاقد وحدت کلی میان قسمت‌های مجزا و اپیزودیک هستند.





0 نظر:

ارسال یک نظر

 

شیطانِ ویلون‌نواز طراحی شده توسط Insight . ترجمه و بهینه شده برای زبان فارسی توسط مجتبی ستوده