مودست پتروویچ موسورگسکی ( Modest Petrovich Mussorgsky ) از نواده های پرنس های (اسمولنسکی) بود.سابقه ی اجدادی او تا قرن شانزدهم ، زمانی که شخصی به نام (رومن موسورگسکی) زندگی می کرد ، قدمت دارد.اما پدر بزرگش به حسب روزگار تحت شرایط بردگی قرار گرفت.پدرش خرده مالکی ساده بود.استعداد نهانی موسورگسکی در موسیقی به ظاهر از ناحیه ی مادر پدری اش مایه گرفته است مودست پتروویچ از کودکی نزد مادر نواختن پیانو را فرا گرفت.تحصیلات عادی خود را به روش اروپایی اما همراه با سنن خانوادگی ، به خوبی پیش نبرد.ابتدا قرار بود وارد گارد سلطنتی شود ، اما خود را از یان موقعیت کنار کشید و کنجکاوی طبیعی و عصیانگرش از او یک (نارودینک) (سرباز فصلی ، کسانی که تنها در هنگام جنگ تحت استخدام ارتش درمی آمدند.م) ساخت.در سن پترزبورگ ، هنوز افسری جوان بود که به خانه ی (دارگومیژکی) مرید (گلینا) رفت و آمد می کرد ، در آنجا با (کویی) ، (بالاکیرف) و (استاسوف) منتقد آشنا شد.اینان گروه پنج نفری را بنیان گذاشتند ، استاسوف سخنگویشان و بالاکیرف مشاور زیبایی شناسی در موسیقی شد.مشغولیات این گروه بسیار گسترده بود : برنامه های اجتماعی ، بحث های ضد مذهبی ، کوشش در دموکراتیک کردن هنر و فعالیت های دیگر...عقاید عمیق او در همه ی این مباحث پس از بحران های شدید افسردگی 59 – 1858 به شدت متجلی می شود.موسورگسکی به استثناء چند درسی که از بالاکیرف گرفت و اختصاص به تحلیل آثار اساتید کلاسیک داشت هیچ چیز از آهنگسازی نمی دانست ، با این حال فعالانه آهنگ می ساخت.
در 1863 در یک آپارتمان بزرگ در سن پترزبورگ با پنج هنرمند و روشنفکر دیگر ساکن شد ، اینان در مورد هنر، مذهب ،فلسفه و سیاسیت مبادله ی افکار می کردند و موسورگسکی توانست برای خود شغلی دست و پا کند.این گروه به خود نام (کمون) دادند.اما دو سال بعد بحران های عصبی او با (دیپسومانی) (افراط در نوشیدن الکل) آغاز شد و موسورگسکی به خانه ی برادرش نقل مکان کرد.در 1868 در وزارت جنگل ها و منابع طبیعی کار خود را اسر گرفت و روی یک پرده از موسیقی گذاشت.این اپرای (آوانگارد) که در واقع اعلام جنگی به موسیقی (خالص) بود ، نظریات او را در باب (واقعیت هنری) واقعیت بخشید و تمام دوستانش به استثنا (استاسوف) که حامی و مشاور او شد ، را ترساند.موسورگسکی در همان سال تصنیف بوریس گودونف درا آغاز کرد که نخستین ورسیون آن در 1869 به پایان رسید اما تاتر (ماری) اجرای این اثر را رد کرد.دومین ورسیون (بوریس گودونف) (ورسیونی که می شناسیم) در 1872 ساخته شد و در 1874 با محبوبیت به اجرا در آمد.در 1872 جدایی (ریمسکی کورساکف) از او (به سبب ازدواج به خانه ی دیگری نقل مکان کرد) ، قضاوت رنجش آور (بورودین) و (بالاکیروف; ، در مورد (بوریس گودونف) ، و بی تجربگی مصنف آن سبب افسردگی موسورگسکی شد و دیگربار وی را به دام الکل انداخت.
در 1863 در یک آپارتمان بزرگ در سن پترزبورگ با پنج هنرمند و روشنفکر دیگر ساکن شد ، اینان در مورد هنر، مذهب ،فلسفه و سیاسیت مبادله ی افکار می کردند و موسورگسکی توانست برای خود شغلی دست و پا کند.این گروه به خود نام (کمون) دادند.اما دو سال بعد بحران های عصبی او با (دیپسومانی) (افراط در نوشیدن الکل) آغاز شد و موسورگسکی به خانه ی برادرش نقل مکان کرد.در 1868 در وزارت جنگل ها و منابع طبیعی کار خود را اسر گرفت و روی یک پرده از موسیقی گذاشت.این اپرای (آوانگارد) که در واقع اعلام جنگی به موسیقی (خالص) بود ، نظریات او را در باب (واقعیت هنری) واقعیت بخشید و تمام دوستانش به استثنا (استاسوف) که حامی و مشاور او شد ، را ترساند.موسورگسکی در همان سال تصنیف بوریس گودونف درا آغاز کرد که نخستین ورسیون آن در 1869 به پایان رسید اما تاتر (ماری) اجرای این اثر را رد کرد.دومین ورسیون (بوریس گودونف) (ورسیونی که می شناسیم) در 1872 ساخته شد و در 1874 با محبوبیت به اجرا در آمد.در 1872 جدایی (ریمسکی کورساکف) از او (به سبب ازدواج به خانه ی دیگری نقل مکان کرد) ، قضاوت رنجش آور (بورودین) و (بالاکیروف; ، در مورد (بوریس گودونف) ، و بی تجربگی مصنف آن سبب افسردگی موسورگسکی شد و دیگربار وی را به دام الکل انداخت.
موسورگسکی در کودکی
درمیان بحران های صرع که سبب شد در فوریه ی 1881 در بیمارستان نظامی (نیکولایوفسکی) بستری شود ، به سختی روی خوانچینا کار کرد.پس از بهبودی نسبی (رساله ی سازبندی) اثر (برلیوز) را برای مطالعه به دست گرفت اما ساعت 5 صبح 16 مارس 1881 او را در بسترش مرده یافتند.موسورگسکی به تصور آن که 16 مارس 16 روز تولدش است ، مقدار زیادی کنیاک نوشیده بود ، دو روز بعد وی را در گورستان (آ.نوفسکی) به خاک سپردند کارهای اصلی : اپراها :(عروسی)(نانتما ، سن پترزبورگ 1909) ، (بوریس گودونف) (نخستین ورسیون ، لنینگراد 1928 ، دومین ورسیون ، سن پترزبورگ 1874 ، ورسیون بازنویسی شده توسط ریمسکی کورساکف ، مسکو 1898) ، (خوانچینا) (که توسط ریمسکی کورساکف به پایان رسید ، سن پترزبورگ 1886) بازار مکاره ی سوروچینسی (که توسط (لیادف) و (کاراتیگین) به پایان رسید ، مسکو 1913) ، قطعات بی شمارسالامبو ملادا یا طرح های اپرایی ، چندین کر و 63 ملودی به همان نام (بوریس) ، چندین پیس سنفونیک از آن ها : شبی برفراز کوه سنگی) ، قطعاتی برای پیانو از آن ها :
تابلو های یک نمایشگاه که بعدها توسط (راول) برای ارکستر تنظیم شد زیباشناسی موسورگسکی بر پایه ی (واقعیت هنری) است.به زبان دیگر تابعیت هنر از زندگی.از نظر او هنر بیش از هر چیز راهی برای ارتباط یافتن با دیگری است.موسورگسکی به سبب بی عدالتی های بشری بدبین و بسیارعصیانگر بود اما به هیچ وجه یک انقلابی نبود.او به تحول اعتقاد نداشت.موسورگسکی و داستایفسکی هر دو به یک; خانواده ی معنوی تعلق داشتند ، آیا او از تیره ی کارامازوف ها نبود؟ موسیقی آوازی وی شامل دو بخش غنایی و ناتورآلیستی است.این دو بخش در;(بوریس) و (خوانچینا) به نحو احسن تعادل برقرار می کنند.در آثار موسورگسکی عناصر غنایی اغلب از موسیقی محلی روسی الهام می گیرند.او نبوغی ملودیک داشت.ریمسکی کورساکف برای چاپ آثار موسورگسکی خو را وقف تجدید نظر روی بخش اعظم آثار این آهنگساز بزرگ کرد.آثاری که بیشتر آن ها پس از مرگ مولف آن به چاپ رسید.به ویژه (شبی بر فراز کوه سنگی) (که به طور کامل به روشی بی نظیر بازنویس شد) ، (خوانچینا) (که توسط ریمسکی کورساکف به پایان رسید و برای ارکستر تنظیم شد) و (بوریس گودونف) (برای ارکستر تنظیم شد و در دو صحنه ی آخری آن دخل و تصرفات بی موردی به عمل آمد).سوء تعبیرهای فاحش (گورساکف) در بازنویسی اثر اخیر حدودا از 1908 به بعد اعتراضهای مبهمی را برانگیخت ، اعتراض هایی که منجر به چاپ کامل نسخه ی اصلی همه ی آثار موسورگسکی شد .
تابلو های یک نمایشگاه که بعدها توسط (راول) برای ارکستر تنظیم شد زیباشناسی موسورگسکی بر پایه ی (واقعیت هنری) است.به زبان دیگر تابعیت هنر از زندگی.از نظر او هنر بیش از هر چیز راهی برای ارتباط یافتن با دیگری است.موسورگسکی به سبب بی عدالتی های بشری بدبین و بسیارعصیانگر بود اما به هیچ وجه یک انقلابی نبود.او به تحول اعتقاد نداشت.موسورگسکی و داستایفسکی هر دو به یک; خانواده ی معنوی تعلق داشتند ، آیا او از تیره ی کارامازوف ها نبود؟ موسیقی آوازی وی شامل دو بخش غنایی و ناتورآلیستی است.این دو بخش در;(بوریس) و (خوانچینا) به نحو احسن تعادل برقرار می کنند.در آثار موسورگسکی عناصر غنایی اغلب از موسیقی محلی روسی الهام می گیرند.او نبوغی ملودیک داشت.ریمسکی کورساکف برای چاپ آثار موسورگسکی خو را وقف تجدید نظر روی بخش اعظم آثار این آهنگساز بزرگ کرد.آثاری که بیشتر آن ها پس از مرگ مولف آن به چاپ رسید.به ویژه (شبی بر فراز کوه سنگی) (که به طور کامل به روشی بی نظیر بازنویس شد) ، (خوانچینا) (که توسط ریمسکی کورساکف به پایان رسید و برای ارکستر تنظیم شد) و (بوریس گودونف) (برای ارکستر تنظیم شد و در دو صحنه ی آخری آن دخل و تصرفات بی موردی به عمل آمد).سوء تعبیرهای فاحش (گورساکف) در بازنویسی اثر اخیر حدودا از 1908 به بعد اعتراضهای مبهمی را برانگیخت ، اعتراض هایی که منجر به چاپ کامل نسخه ی اصلی همه ی آثار موسورگسکی شد .
0 نظر:
ارسال یک نظر