در لایپزینگ شایع بود که می گفتند جسد یوهان سباستین باخ را نزدیک ورودی کلیسای سن ژان ، حدود 6 متری دیوار جنوبی دفن شده . در 1894 سن ژان برای دگرگونی و تعمیر آماده می شد - این تعمیرات ممکن بود گور باخ را نیز از بین ببرد . به این ترتیب گروهی از علاقمندان و صاحبنظران به رهبری یکی از استادان علم تشریح به نام ویلیام هیس کار خود را برای یافتن گور باخ آغاز کردند .تنها یک علامت در دست داشتند . آن هم باز روایتی بود که می گفت در 1750 ، سال مرگ باخ ، فقط 12 نفر در تابوت بلوط دفن شدند . یکی از آن 12 تن باخ بود .
نزدیک دیوار جنوبی سه تابوت بیرون آوردند . دوتا چوب صنوبر بود ، یکی از چوب بلوط ، درونش اسکلت مردی را در شرایط خوب مشاهده کردند . هر آزمایشی که به نظرشان می رسید انجام شد دست آخر ماسکی هم که چهره اسکلت را پوشانده بود مورد بررسی قرار گرفت . کارشناسان تشخیص دادند این ماسک از کارخانه سفال سازی کارل سفنر است . ماسک شباهت عجیبی به تصاویر نقاشی شده ی باخ داشت . دکتر هیس گزارش خود را که در 1895 منتشر شد شواهد به دست آمده را برشمرد و نظرات دانشمندان عضو هیات را که روی پروژه کار کرده بودند را نقل نمود و دست آخر نتیجه گرفت که اسکلت مزبور به باخ تعلق دارد هرچه از از اسکلت بازمانده بود جمع آوری شد و در مقبره ای که در پایین محراب قرار داشت منتقل شد .
اگر اسکلت واقعا به باخ تعلق داشت ، و دلیل روشنی برای تردید وجود ندارد ، آهنگساز مشهور جهان موسیقی مردی بوده که قدش به 1 متر و 70 سانتی متر بالغ میشد . با سری بزرگ ، اندامی قوی ، بدن سفت و سخت ، تمام شواهد و نشانه های ظاهری از روی پرده های نقاشی به ما رسیده است . آنان که تصاویر او را نقاشی کرده اند با گریه و زاری شکایت کرده اند که هیچ علامت و مشخصه ای در ظاهر او وجود نداشته و بعضی میگویند که اصلا نمیتوان گفت او چه شکلی بوده . ولی آن تصویر هایی که در اختیار داریم به رسم روز کلاه گیس به سر دارد - بعضی از کارشناسان عقیده دارند از کلاه گیس برای پوشاندن کله ی کچل خود استفاده می کرده است - بسیاری از نشانه های او را مریی می دارد . در تمامی آن ها بینی برجسته ، گونه های چاق و گوشتی ، آرواره درشت و پیش آمده ، لبان سخت و کلفت مشاهده می شود . چهره ای محکم ، پر طاقت ، قوی و مردانه دارد ، چهره مردی که به پا خاسته تا حق خود را بگیرد .
تمام این محاسبات به خاطر تشخیص هویت مردی به نام باخ بود . مردی لجوج ، ستیزه جو ، یکدنده ، با خشمی ناگهانی ، که میگفتند برایش مشکل است با عقاید ناموافق کنار بیاید و مخالفانش را تحمل کند . شاگردانش ، و بیش از همه فرزندانش از چنین شخصیتی میترسیدند . باخ مردی بود به شدت مذهبی یک لوتری دانش آموخته که در کتابخانه اش کتاب های مذهبی فراوان دیده میشد . از توان بدنی و به خصوص قوه رجلیت قوی برخوردار بود ، خانواده اش شهادت می دهند : 20 پسر داشت که از میان آنان 9 تن بیشتر زنده نماندند . هیچ موسیقیدانی همچون او خانواده ای پر جمعیت به وجود نیاورده بود . این خانواده که در روزگار باخ داشتن فرزند زیاد حیرت انگیز نبود پر جمعیت محسوب میشد . حتی در 1706 از جانب مقامات آرنشتات نیز مورد نکوهش و سرزنش ملایم قرار گرفت :
شرح حال نویسان دوره ی ویکتوریا که احوالات باخ را نوشتند حسابی به حیرت افتادند که چگونه قهرمان مقدس آن ها ، ثاحب اثر بزرگی چون مس در سی مینور مجذوب دختر خانم غریبه ای شده و او را به جای خلوتی چون ارگ خانه برده همین شرح حال نویسان چنین گفته اند که این دختر خانم غریبه در واقع عموزاده ی او ماریا-باربارا بوده که سال بعد ازدواج کرده . اما چنین ادعایی اثبات نشده است .
باخ شهروند استوار و سفت و سختی بود ، دو بار ازدواج کرد و هیچوقت رنج بی پولی نکشید . در میان تمام خانواده باخ ، در آن روزگار ، از همه ثروتمند تر بود، بیش از دیگران احترام داشت با این وجود خست به خرج می داد و سر هر پنی داد و بیداد به راه می انداخت و چهارچشمی مواظب هزینه ها بود . بعضی مکاتباتش با عمو زاده خود یوهان الیاس حاوی همین نکته هاست ، که خواندنش بسیار سرگرم کننده است . در واقع این نامه ها تنها چیز های سرگرم کننده زندگی بدون طنز و لطیفه باخ است .
آیا این مرد اصلا میخندید ؟ آدم حیرت می کند .
یوهان سباستیَن باخ (به آلمانی: Johann Sebastian Bach) (۲۱ مارس ۱۶۸۵ - ۲۸ ژوئیه ۱۷۵۰). آهنگساز و اُرگنواز پرکار آلمانی است که آثار روحانی و غیرروحانیاش برای دسته آواز، ارکستر و تکسازها تقریباً تمام انواع متفاوت موسیقی باروک را مجموع کرده و این نوع موسیقیایی را به بلوغ خویش رسانیده است. با وجود اینکه او شکل تازهای از موسیقی را ارائه نکرد، ولی توانست که سبکِ شایع در موسیقی آلمان را با فنون قوی و خیرهکنندهٔ کنترپوان، غنی سازد. این فنون بر تنظیم چیدمان هارمونیک و موتیفی در مقیاس خُرد و وسیع و همچنین سازواری (adaptation) ریتمها و بافتهای برگرفته از موسیقی کشورهای دیگر چون ایتالیا و فرانسه، مبتنی بود.
لطافت قوی موسیقی باخ و گستردگی حاصل هنر وی، او را به عنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان غرب در سنت تُنال مشهور ساخته است. با توجه به عمق معنایی، قوّت فنی و زیبایی هنرمندانه، آثاری چون کنسرتوهای براندنبورگ، سوئیتها و پارتیتاها برای ساز کلاویهای، مس در سی مینور، پاسیون به روایت متای قدیس، پیشکش موسیقایی، هنر فوگ و تعداد فراوانی کانتات که ۲۲۰تا از آنها برجامانده است، را میتوان نام برد. نمونهای از این ویژگی سبکگرایانه را در قطعهٔٔ زیر، در همسرایی «شکوه خداوند هماره در اوج باد» (به آلمانی: Ehre sei Gott in der Höhe) از ارتاریوی کریسمس، تصنیفشده به سال ۱۷۳۴ طی دوران بلوغ هنری وی، میتوان مشاهده کرد.
یوهان سباستین باخ عضوی از شگفتآورترین تبار موسیقایی تمام اعصار بود. در زمانی بیش از ۲۰۰ سال، خاندان باخ توانست دوازده نوازنده و آهنگساز شایسته و توانا را تربیت نماید. این بازهٔ زمانی دورانی بود که کلیسا، دولت محلی و طبقهٔ اشراف، حمایتی قابلتوجه از ساخت موسیقی به شکل حرفهای در سرزمینهای آلمانیزبان و بخصوص در بخشهای غربی تورینگن و زاکسن، به عمل میآوردند. پدر سباستین، یوهان آمبروزیوس باخ، نوازندهٔ چیرهدست ویولن، ترومپتزن دربار و رهبر
دستهٔ نوازندگان شهری در آیزناخ – شهری با جمعیت ۶۰۰۰ نفر - در تورینگن آلمان، میزیست. وظیفهٔ او در این شهر، تنظیم موسیقی غیرروحانی و شرکت در موسیقی کلیسایی بود. عموهای سباستین همگی در موسیقی حرفهای بودند که از ارگنواز کلیسا تا نوازندهٔ دستهٔ موسیقی بارگاه شاهی تا آهنگساز در میان آنها یافت میشد. اسناد امروزی مشخص میکنند که نام باخ در آن زمان میرفت تا به معادلی برای موسیقیدان تبدیل شود. خاندان باخ هماره به موفقیتهای موسیقایی خود افتخار میکردند و حدود سال ۱۷۳۵ باخ شجرهنامهای را با عنوان «سرچشمهٔ موسیقی در خاندان باخ» نگاشت که در آن به پیگیری نسلهای مختلف دودمانش که در موسیقی به موفقیت دست یافتند، پرداخت.
در ۱۴ سالگی سباستین توانست به همراه دوست و هممدرسهای خود، گئورگ اُرْدمان، برای درسخواندن در مدرسهٔ معتبر سنت میکائیل در لونهبورگ، کمکهزینهٔ تحصیلی دریافت کند. لونهبورگ با هامبورگ، بزرگترین شهر آلمان، فاصلهٔ چندانی نداشت. احتمالاً باخ به همراه دوستش مسافت طولانی از اوردروف تا لونهبورگ را بخشی پای پیاده و بخشی با کالسکه طی کردهاند. دو سالی که وی در لونهبورگ و در مدرسهٔ سنتمیکائیل حضور یافت، دوران حساسی برای او به نظر میرسد زیرا که طی این دوره بیش از آنی که در تورینگن ممکن بود، با نحلههای متفاوت فرهنگ اروپایی رویارو گشت. علاوه بر خوانندگی به عنوان کاپلا در دستهٔ کر، نواختن ارگ سه صفحهکلیدی و هارپسیکورد مدرسه توسط وی، محتمل بهنظر میرسد. همچنین، او احتمالاً زبان فرانسوی و ایتالیایی را آموخته و بستر آموزشی کاملی در زمینهٔ خداشناسی، زبان لاتین، تاریخ، جغرافیا و فیزیک کسب نموده است. در این مدرسه، او در جمع پسران اشرافزادگان شمال آلمان که جهت آمادهشدن برای مشاغل مهمی در زمینهٔ دیپلماسی، حکومت و نظام به این مدرسهٔ برگزیده فرستاده شده بودند، قرار گرفت. به نظر میرسد که وی با ارگنوازان مشغول در شهرهای نزدیک لونهبرک، ملاقاتهایی داشته است که از آنها میتوان به گئورگ بوم در یوهانسکیرشه اشاره کرد. همچنین، باخ جوان دستکم یک بار جهت شنیدن ارگنوازی راینکن، رنج طیکردن فاصلهٔ صد کیلومتری تا هامبورگ را با پای پیاده، بر خود هموار کرده است. از دیگر ارگنوازانی که وی در هامبورگ ملاقات کرده است میتوان به برونز اشاره نمود. از طریق این موسیقیدانان، به احتمال، وی توانسته است به بزرگترین سازهایی که تا آن دوران عمر دیده و نواخته بود، دسترسی یابد. همچنین آشنایی وی با مکتب موسیقی شمال آلمان و بخصوص آثار دیتریش بوکستههود و مقولاتی در نظریهٔ موسیقی که در تسلط این مردان بود، محتمل است.
آثار :
آثار یوهان سباستین باخ بهوسیلهٔ شمارههای BWV – سرواژهٔ عبارت آلمانی «Bach Werke Verzeichnis» (به فارسی: «نمایهٔ آثار باخ») - نمایهگذاری شدهاند. این فهرست که در سال ۱۹۵۰ منتشر شد، بهوسیلهٔ ولفگانگ شمایدر تهیه شده است. فهرست یادشده به جای تقسیمبندی بر حسبِ زمانِ تصنیفِ اثر، بر حسبِ نوعِ اثر تقسیمبندی شده است؛ BWV 1 تا 224 برای کانتاتها، BWV 225 تا 248 برای آثار آوازی بزرگ، BWV 250 تا 524 برای کورالهها و آوازهای مقدس، BWV 525 تا 748 برای آثار ارگ، BWV 772 تا 994 برای آثاری برای کلاویههای دیگر، BWV 995 تا 1000 برای تصنیفاتِ ساز لوت، BWV 1001 تا 1040 برای آثار موسیقی مجلسی، BWV 1041 تا 1071 برای موسیقی ارکستری و BWV 1072 تا 1126 برای کانُنها و فوگها. در گردآوری این فهرست، شمایدر عمدتاً از «Bach Gesellschaft Ausgabe» (به فارسی: «ویراست انجمن باخ»)، فهرستی از آثار آهنگساز که بین سالهای ۱۸۵۰ و ۱۹۰۵ جمعآوری شده است، پیروی کرده است. برای فهرست کامل مرتبشده بر حسب شمارهٔ BWV، فهرست آثار یوهان سباستین باخ را ببینید.
آثار برای ارگ
باخ در طی دوران حیاتش بهعنوان ارگنواز، مشاور ساختِ ارگ و آهنگساز، آثاری برای ارگ – چه در انواع آزاد آلمانی مانند پرلودها، فانتازیاها و توکاتاها و شکلهای بستهتری مانند پرلود کورالهها و فوگها - مشهور بود. به دلیل خلاقیت فراوان و توانایی ادغام سبکهای ملّی متفاوت و متنوع در آثارش برای ارگ، توانست در سنین جوانی شهرت و اعتبار کسب نماید. سبک مربوط به سرزمینهای شمالی آلمان که در آثار گئورگ بوم (که باخ وی را در لونهبرک ملاقات کرد) مشهود است، روش آهنگسازی باخ را تحت تأثیر قرار داده است. همچنین سبک دیتریش بوکستههود (که باخ وی را در ۱۷۰۴ در لوبک ملاقات کرد) نیز بر سبک شخصی باخ در آهنگسازی تأثیراتی داشته است. حوالی همین دوران باخ آثار تعدادی از آهنگسازان فرانسوی و ایتالیایی را با هدف افزودن دانش و فهم خود دربارهٔ زبان تصنیفات آنها، رونویسی کرد و بعدهها حتی چند ویلون کنسرتو از ویوالدی و دیگران را برای اُرگ تنظیم کرد. پرحاصلترین دوران وی (از ۱۷۰۸ تا ۱۷۱۴) نه تنها با تصنیف چندین جفت از پرلودها و فوگها و توکاتاها و فوگها همراه بود، بلکه تالیف «کتابچهٔ اُرگ» را نیز در پی داشت. این کتاب ناتمام مجموعهای از چهل و نه پرلود کورالهٔ کوتاه را شامل میشد که هدف آنها نمایش فنون ترکیبی بود که میتوانست در کاربرد ملودیهای کوراله استفاده شود. آثار باخ برای اُرگ، پس از ترک وایمار کاهش یافت اما با وجود این، مشهورترین آثار او (شش سونات تریو، «تمرین کلاویهٔ III» - به آلمانی: «Clavierübung III» - تصنیفشده به سال ۱۷۳۹ و کورال «هجده بزرگ») همگی پس از این دوران تصنیف شدهاند. در میانسالی، وی به شدت درگیر ارائهٔ مشاوره برای پروژههای متفاوت ساخت اُرگ، آزمایش ارگهای نوساز و اختصاص زمانی در بعدازظهرها برای اجرای تکنوازی بر روی ارگها گردید.
آثار دیگر برای سازهای کلاویهای
باخ آثار فراوانی برای هارپسیکورد نوشته است که بعضی از آنها بر روی کلاویکورد نیز اجرا شدهاند. بسیاری از آثار او برای کلاویهها مجموعههایی هستند که سعی میکنند به شکلی دانشنامهای احاطهای جامع و کامل بر تمام سیستمهای تئوریک داشته باشند و این تلاشها موفقیتآمیز نیز بوده است.
* کلاویهٔ خوشکوک، کتابهای ۱ و ۲ (BWV 846-893). هر کتاب شامل یک پرلود و فوگ در هر یک از ۲۴ گام ماژور و مینور است (که گاهی مجموعهٔ کامل آنها با عنوان «چهل و هشتی» خوانده میشود). «خوشکوک» بودن که در عنوان اثر به آن اشاره شده است در اصل به کوک (و سیستم کوککردن) باز میگردد؛ کوک سازها پیش از باخ غالباً انعطاف کافی برای اجرای قطعاتی که بین بیش از چند گام محدود حرکت میکردند را نداشتند.
* ۱۵ اَنوانسیون و ۱۵ سینفونیا (BWV 772-801). این قطعات کوتاه آثار کنترپوآنی دو و سه صدایی هستند که به ترتیب علامات ترکیبی صعودی دِیِز و بِمُل مرتب شدهاند و از تعدادی از کمکاربردهایشان صرف نظر شده است. این قطعات برای کاربردهای تدریسی و آموزشی تصنیف شدهاند.
* سه مجموعه از سوئیتهای رقص: سوئیتهای انگلیسی (BWV 806-811)، سوئیتهای فرانسوی (BWV 812-817) و پارتیتاها برای کلاویه (BWV 825-830). هر مجموعه شامل شش سوئیت است که بر روی مدل سنتی بنا شدهاند (آلماند-کورانت-ساراباند-(یک موومان اختیاری)-ژیگ). سوئیتهای انگلیسی به دقت از این مدل سنتی پیروی مینمایند و یک پرلود پیش از آلماند اضافه میکنند و موومان اختیاری بین ساراباند و ژیگ را نیز دارند. سوئیتهای فرانسوی پرلود ابتدایی را ندارد ولی چندین موومان متفاوت بین ساراباند و ژیگ دارند. پارتیتاها با موومانهای دیباچهای (introductory) پرجزئیات و موومانهای متفرقه بین بخشهای اصلی مدل، اثر را از مدل سنتی و اصلی فراتر میبرند.
* واریاسیونهای گلدبرگ (BWV 988) که یک آریاست با ۳۰ واریاسیون. این مجموعه ساختاری غیرعادی و پیچیده دارد؛ واریاسیونها به جای بنیانشدن روی ملودی آریا، مبتنی بر خط باس آن هستند و کانُنهای موسیقایی بر مبنای یک طرح باشکوه در میان آنها قرار میگیرند.
* قطعات متفرقهای چون «اورتور به سبک فرانسوی» («اورتور فرانسوی»، BWV 831)، «فانتازیا و فوگ کروماتیک» (BWV 903) و «کنسرتوهای ایتالیایی» (BWV 971) را نیز میتوان ذکر کرد.
در میان آثار کمترشناختهشدهٔ باخ برای سازهای کلاویهای، میتوان از هفت توکاتا (BWV 910-916)، چهار دوئت (BWV 802-805)، سوناتهایی برای کلاویه (BWV 963-967)، شش پرلود کوچک (BWV 933-938) و «Aria variata alla maniera italiana» به شمارهٔ BWV 989 نام برد.
موسیقی برای ارکستر و موسیقی مجلسی
باخ برای سازهای تک، دو ساز و دستههای موسیقی کوچک آثاری نوشته است. آثار باخ برای سازهای تک – شش سونات و پارتیتا برای ویولن (BWV 1001-1006)، شش سوئیت برای ویولن سل (BWV 1007-1012) و پارتیتا برای فلوت تک (BWV 1013) – میتوانند در میان ژرفترین آثار این دسته قرار گیرند. همچنین باخ یک سوئیت و چند اثر دیگر برای لوت تک تصنیف نموده است. او سوناتهایی برای سه ساز و سوناتهای تک با آکومپانیمان یا همراهی بیوقفهٔ دیگر سازها (continuo) برای فلوت و ویولا داگامبا تصنیف کرده است. او همچنین تعداد زیادی کانُن و ریچرکاره نوشته است که بیشتر آنها سازبندی مشخصی ندارند. پراهمیتترین مثالهای این نوع آثار را میتوان در «هنر فوگ» و «پیشکش موسیقیایی» یافت.
مشهورترین اثر باخ برای ارکستر کنسرتوهای براندنبورگ هستند که به دلیل اینکه در سال ۱۷۲۱ بهعنوان نمونهٔ کار به مارگراف – پسر دوک براندنبورگ – ارائه شدند، چنین نام گرفتهاند (باخ نتوانست مقام مورد نظرش را نزد دوک براندنبورگ به دست آورد). این آثار نمونههایی از کنسرتو گروسو هستند. آثار باقیماندهٔ دیگر باخ در شکل کنسرتو، دو ویولن کنسرتو، یک کنسرتو برای دو ویولن (مشهور به کنسرتوهای «دوتایی» یا «double concertos») و کنسرتوهایی برای یک، دو، سه و حتی چهار هارپسیکورد هستند. به باور عمدهٔ صاحبنظران، بسیاری از کنسرتوهای هارپسیکورد آثاری اصلی نیستند و در اصل تنظیمهایی از کنسرتوهایی هستند که برای سازهای متفاوت تصنیف شده بودند و امروزه نسخههای آنها مفقود است. با نوسازی این آثار تعدادی کنسرتو برای ویولن، ابوا و فلوت استخراج شده است. علاوه بر کنسرتوها، باخ همچنین چهار سوئیت ارکستری نیز نوشته است که مجموعهای از موسیقی سبکگرایانهٔ رقص برای ارکستر است. این اثر که امروزه با عنوان «اِیر بر سیم سُل» خوانده میشود، تنظیمی است که در قرن نوزدهم بر مبنای موومان دوم سوئیت ارکستری شمارهٔ ۳ انجام شده است.
آثار آوازی و آثار برای دستهٔ کر
باخ در کلیسای سنت توماس هر یکشنبه یک کانتات بر مبنای تم مربوط به منتخب آیات کتاب مقدس که در همان هفته خوانده میشد، اجرا میکرده است. با وجود اینکه وی کانتاتهای دیگر آهنگسازان را نیز اجرا مینموده، دستکم سه مجموعهٔ کامل از کانتاتها را خود تصنیف کرده است که هر مجموعه از این سه ویژهٔ یکشنبهها و مناسبتهای کلیسائی در طول سال بودهاند. این سه مجموعه علاوه بر آن کانتاتهایی است که او در مولهاوزن و وایمار تصنیف نموده است. در مجموع، وی بیش از ۳۰۰ کانتات مقدس نوشته که از میان آنها تنها حدود ۱۹۵ اثر برجای مانده است.
کانتاتهای وی از نظر شکل و سازبندی بسیار متفاوتند. بعضی از آنها تنها برای یک تکخوان و بعضی دیگر برای یک دستهٔ همسرایان هستند. از نظر سازبندی نیز بعضی برای ارکسترهای بزرگ و بعضی دیگر برای تعداد محدودی ساز تصنیف شدهاند. با وجود این، ساختاری معمول در کانتاتها میتوان یافت؛ یک همسرایی ورودیهٔ بزرگ که با یک یا چند جفت آریای رسیتاتیو برای تکخوانها (یا دوئتها) پی گرفته میشود و در نهایت به یک کوراله ختم میگردد. کورالهٔ پایانی اغلب بهعنوان یک پرلود کوراله در موومان اصلی نیز ظاهر میشود و گاهی بهعنوان یک کانتوس فیرموس در همسرایی ورودیه نیز میآید. مشهورترین این کانتاتها «کانتات شمارهٔ ۴» («Chris lag in Todesbanden»، به فارسی: «مسیح در بستر مرگ بود»)، کانتات شماره ۸۰ («Ein feste Burg»، به فارسی: «یک دِژ امن»)، کانتات شمارهٔ ۱۴۰ («Wacher auf»، به فارسی: «برخیز») و کانتات شماره ۱۴۷ («Herz und Mund und Tat und Leben»، به فارسی: «قلب و زبان و کردار و وجود») هستند.
همچنین باخ تعدادی کانتات غیرمذهبی نیز تصنیف نموده است که معمولاً در مراسم اجتماعی چون جشنهای ازدواج اجرا میشدهاند. دو کانتات ازدواج و کانتات قهوه (که روایت داستان دختری است که تا زمانی که اعتیادش به قهوه را ترک نکرده است، پدرش به او اجازهٔ ازدواج نمیدهد) از مشهورترین این نوع کانتاتها هستند.
آثار باخ برای ارکستر و دستهٔ آواز بزرگ شامل قطعهٔ مشهور «پاسیون به روایت متای قدیس» (به آلمانی: «Matthäuspassion») و «پاسیون به روایت یوحنای قدیس» (به آلمانی: Johannespassion) است که هر دو اثر برای اجرا در هفتهٔ مقدس در کلیسای سنت توماس تصنیف شدهاند. همچنین از آثار دیگر وی در همین دستهبندی میتوان به ارتاریوی کریسمس (مجموعهٔ شش کانتات برای اجرا در آیین نماز کریسمس) نیز اشاره نمود. ماگنیفیکات در دو نسخه (یکی در می بِمُل ماژور با موومانهایی جایگرفته در میان موومانهای متن ماگنیفیکات و نسخهای دیگر در ر ماژور که مشهورتر است) و «ارتاریوی عید پاک»، در قیاس با کانتاتهای بزرگ و استادانهای چون پاسیونها و ارتاریوی کریسمس، خُردترند.
دیگر اثر بزرگ باخ، «مس در سی مینور»، نزدیک پایان عمر وی با استفاده از قطعات دیگری که پیشتر تصنیف شده بودند (مانند کانتات شماره ۱۹۱ و کانتات شمارهٔ ۱۲) گردآوری گشت. این قطعه هرگز در زمان حیات باخ و حتی پس از مرگ وی تا قرن نوزدهم اجرا نشد.
در تمام این آثار، برخلاف موتتها، در کنار همسراییها بخشهای تکخوانی قدرتمندی نیز دیده میشود.
نزدیک دیوار جنوبی سه تابوت بیرون آوردند . دوتا چوب صنوبر بود ، یکی از چوب بلوط ، درونش اسکلت مردی را در شرایط خوب مشاهده کردند . هر آزمایشی که به نظرشان می رسید انجام شد دست آخر ماسکی هم که چهره اسکلت را پوشانده بود مورد بررسی قرار گرفت . کارشناسان تشخیص دادند این ماسک از کارخانه سفال سازی کارل سفنر است . ماسک شباهت عجیبی به تصاویر نقاشی شده ی باخ داشت . دکتر هیس گزارش خود را که در 1895 منتشر شد شواهد به دست آمده را برشمرد و نظرات دانشمندان عضو هیات را که روی پروژه کار کرده بودند را نقل نمود و دست آخر نتیجه گرفت که اسکلت مزبور به باخ تعلق دارد هرچه از از اسکلت بازمانده بود جمع آوری شد و در مقبره ای که در پایین محراب قرار داشت منتقل شد .
اگر اسکلت واقعا به باخ تعلق داشت ، و دلیل روشنی برای تردید وجود ندارد ، آهنگساز مشهور جهان موسیقی مردی بوده که قدش به 1 متر و 70 سانتی متر بالغ میشد . با سری بزرگ ، اندامی قوی ، بدن سفت و سخت ، تمام شواهد و نشانه های ظاهری از روی پرده های نقاشی به ما رسیده است . آنان که تصاویر او را نقاشی کرده اند با گریه و زاری شکایت کرده اند که هیچ علامت و مشخصه ای در ظاهر او وجود نداشته و بعضی میگویند که اصلا نمیتوان گفت او چه شکلی بوده . ولی آن تصویر هایی که در اختیار داریم به رسم روز کلاه گیس به سر دارد - بعضی از کارشناسان عقیده دارند از کلاه گیس برای پوشاندن کله ی کچل خود استفاده می کرده است - بسیاری از نشانه های او را مریی می دارد . در تمامی آن ها بینی برجسته ، گونه های چاق و گوشتی ، آرواره درشت و پیش آمده ، لبان سخت و کلفت مشاهده می شود . چهره ای محکم ، پر طاقت ، قوی و مردانه دارد ، چهره مردی که به پا خاسته تا حق خود را بگیرد .
تمام این محاسبات به خاطر تشخیص هویت مردی به نام باخ بود . مردی لجوج ، ستیزه جو ، یکدنده ، با خشمی ناگهانی ، که میگفتند برایش مشکل است با عقاید ناموافق کنار بیاید و مخالفانش را تحمل کند . شاگردانش ، و بیش از همه فرزندانش از چنین شخصیتی میترسیدند . باخ مردی بود به شدت مذهبی یک لوتری دانش آموخته که در کتابخانه اش کتاب های مذهبی فراوان دیده میشد . از توان بدنی و به خصوص قوه رجلیت قوی برخوردار بود ، خانواده اش شهادت می دهند : 20 پسر داشت که از میان آنان 9 تن بیشتر زنده نماندند . هیچ موسیقیدانی همچون او خانواده ای پر جمعیت به وجود نیاورده بود . این خانواده که در روزگار باخ داشتن فرزند زیاد حیرت انگیز نبود پر جمعیت محسوب میشد . حتی در 1706 از جانب مقامات آرنشتات نیز مورد نکوهش و سرزنش ملایم قرار گرفت :
بی درنگ از او توضیح بخواهید به چه حق اخیرا دوشیزه ای غریبه را به اتاقک ارگ برده و اجازه داده موسیقی بنوازد ؟
شرح حال نویسان دوره ی ویکتوریا که احوالات باخ را نوشتند حسابی به حیرت افتادند که چگونه قهرمان مقدس آن ها ، ثاحب اثر بزرگی چون مس در سی مینور مجذوب دختر خانم غریبه ای شده و او را به جای خلوتی چون ارگ خانه برده همین شرح حال نویسان چنین گفته اند که این دختر خانم غریبه در واقع عموزاده ی او ماریا-باربارا بوده که سال بعد ازدواج کرده . اما چنین ادعایی اثبات نشده است .
باخ شهروند استوار و سفت و سختی بود ، دو بار ازدواج کرد و هیچوقت رنج بی پولی نکشید . در میان تمام خانواده باخ ، در آن روزگار ، از همه ثروتمند تر بود، بیش از دیگران احترام داشت با این وجود خست به خرج می داد و سر هر پنی داد و بیداد به راه می انداخت و چهارچشمی مواظب هزینه ها بود . بعضی مکاتباتش با عمو زاده خود یوهان الیاس حاوی همین نکته هاست ، که خواندنش بسیار سرگرم کننده است . در واقع این نامه ها تنها چیز های سرگرم کننده زندگی بدون طنز و لطیفه باخ است .
آیا این مرد اصلا میخندید ؟ آدم حیرت می کند .
یوهان سباستیَن باخ (به آلمانی: Johann Sebastian Bach) (۲۱ مارس ۱۶۸۵ - ۲۸ ژوئیه ۱۷۵۰). آهنگساز و اُرگنواز پرکار آلمانی است که آثار روحانی و غیرروحانیاش برای دسته آواز، ارکستر و تکسازها تقریباً تمام انواع متفاوت موسیقی باروک را مجموع کرده و این نوع موسیقیایی را به بلوغ خویش رسانیده است. با وجود اینکه او شکل تازهای از موسیقی را ارائه نکرد، ولی توانست که سبکِ شایع در موسیقی آلمان را با فنون قوی و خیرهکنندهٔ کنترپوان، غنی سازد. این فنون بر تنظیم چیدمان هارمونیک و موتیفی در مقیاس خُرد و وسیع و همچنین سازواری (adaptation) ریتمها و بافتهای برگرفته از موسیقی کشورهای دیگر چون ایتالیا و فرانسه، مبتنی بود.
لطافت قوی موسیقی باخ و گستردگی حاصل هنر وی، او را به عنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان غرب در سنت تُنال مشهور ساخته است. با توجه به عمق معنایی، قوّت فنی و زیبایی هنرمندانه، آثاری چون کنسرتوهای براندنبورگ، سوئیتها و پارتیتاها برای ساز کلاویهای، مس در سی مینور، پاسیون به روایت متای قدیس، پیشکش موسیقایی، هنر فوگ و تعداد فراوانی کانتات که ۲۲۰تا از آنها برجامانده است، را میتوان نام برد. نمونهای از این ویژگی سبکگرایانه را در قطعهٔٔ زیر، در همسرایی «شکوه خداوند هماره در اوج باد» (به آلمانی: Ehre sei Gott in der Höhe) از ارتاریوی کریسمس، تصنیفشده به سال ۱۷۳۴ طی دوران بلوغ هنری وی، میتوان مشاهده کرد.
یوهان سباستین باخ عضوی از شگفتآورترین تبار موسیقایی تمام اعصار بود. در زمانی بیش از ۲۰۰ سال، خاندان باخ توانست دوازده نوازنده و آهنگساز شایسته و توانا را تربیت نماید. این بازهٔ زمانی دورانی بود که کلیسا، دولت محلی و طبقهٔ اشراف، حمایتی قابلتوجه از ساخت موسیقی به شکل حرفهای در سرزمینهای آلمانیزبان و بخصوص در بخشهای غربی تورینگن و زاکسن، به عمل میآوردند. پدر سباستین، یوهان آمبروزیوس باخ، نوازندهٔ چیرهدست ویولن، ترومپتزن دربار و رهبر
دستهٔ نوازندگان شهری در آیزناخ – شهری با جمعیت ۶۰۰۰ نفر - در تورینگن آلمان، میزیست. وظیفهٔ او در این شهر، تنظیم موسیقی غیرروحانی و شرکت در موسیقی کلیسایی بود. عموهای سباستین همگی در موسیقی حرفهای بودند که از ارگنواز کلیسا تا نوازندهٔ دستهٔ موسیقی بارگاه شاهی تا آهنگساز در میان آنها یافت میشد. اسناد امروزی مشخص میکنند که نام باخ در آن زمان میرفت تا به معادلی برای موسیقیدان تبدیل شود. خاندان باخ هماره به موفقیتهای موسیقایی خود افتخار میکردند و حدود سال ۱۷۳۵ باخ شجرهنامهای را با عنوان «سرچشمهٔ موسیقی در خاندان باخ» نگاشت که در آن به پیگیری نسلهای مختلف دودمانش که در موسیقی به موفقیت دست یافتند، پرداخت.
در ۱۴ سالگی سباستین توانست به همراه دوست و هممدرسهای خود، گئورگ اُرْدمان، برای درسخواندن در مدرسهٔ معتبر سنت میکائیل در لونهبورگ، کمکهزینهٔ تحصیلی دریافت کند. لونهبورگ با هامبورگ، بزرگترین شهر آلمان، فاصلهٔ چندانی نداشت. احتمالاً باخ به همراه دوستش مسافت طولانی از اوردروف تا لونهبورگ را بخشی پای پیاده و بخشی با کالسکه طی کردهاند. دو سالی که وی در لونهبورگ و در مدرسهٔ سنتمیکائیل حضور یافت، دوران حساسی برای او به نظر میرسد زیرا که طی این دوره بیش از آنی که در تورینگن ممکن بود، با نحلههای متفاوت فرهنگ اروپایی رویارو گشت. علاوه بر خوانندگی به عنوان کاپلا در دستهٔ کر، نواختن ارگ سه صفحهکلیدی و هارپسیکورد مدرسه توسط وی، محتمل بهنظر میرسد. همچنین، او احتمالاً زبان فرانسوی و ایتالیایی را آموخته و بستر آموزشی کاملی در زمینهٔ خداشناسی، زبان لاتین، تاریخ، جغرافیا و فیزیک کسب نموده است. در این مدرسه، او در جمع پسران اشرافزادگان شمال آلمان که جهت آمادهشدن برای مشاغل مهمی در زمینهٔ دیپلماسی، حکومت و نظام به این مدرسهٔ برگزیده فرستاده شده بودند، قرار گرفت. به نظر میرسد که وی با ارگنوازان مشغول در شهرهای نزدیک لونهبرک، ملاقاتهایی داشته است که از آنها میتوان به گئورگ بوم در یوهانسکیرشه اشاره کرد. همچنین، باخ جوان دستکم یک بار جهت شنیدن ارگنوازی راینکن، رنج طیکردن فاصلهٔ صد کیلومتری تا هامبورگ را با پای پیاده، بر خود هموار کرده است. از دیگر ارگنوازانی که وی در هامبورگ ملاقات کرده است میتوان به برونز اشاره نمود. از طریق این موسیقیدانان، به احتمال، وی توانسته است به بزرگترین سازهایی که تا آن دوران عمر دیده و نواخته بود، دسترسی یابد. همچنین آشنایی وی با مکتب موسیقی شمال آلمان و بخصوص آثار دیتریش بوکستههود و مقولاتی در نظریهٔ موسیقی که در تسلط این مردان بود، محتمل است.
آثار :
آثار یوهان سباستین باخ بهوسیلهٔ شمارههای BWV – سرواژهٔ عبارت آلمانی «Bach Werke Verzeichnis» (به فارسی: «نمایهٔ آثار باخ») - نمایهگذاری شدهاند. این فهرست که در سال ۱۹۵۰ منتشر شد، بهوسیلهٔ ولفگانگ شمایدر تهیه شده است. فهرست یادشده به جای تقسیمبندی بر حسبِ زمانِ تصنیفِ اثر، بر حسبِ نوعِ اثر تقسیمبندی شده است؛ BWV 1 تا 224 برای کانتاتها، BWV 225 تا 248 برای آثار آوازی بزرگ، BWV 250 تا 524 برای کورالهها و آوازهای مقدس، BWV 525 تا 748 برای آثار ارگ، BWV 772 تا 994 برای آثاری برای کلاویههای دیگر، BWV 995 تا 1000 برای تصنیفاتِ ساز لوت، BWV 1001 تا 1040 برای آثار موسیقی مجلسی، BWV 1041 تا 1071 برای موسیقی ارکستری و BWV 1072 تا 1126 برای کانُنها و فوگها. در گردآوری این فهرست، شمایدر عمدتاً از «Bach Gesellschaft Ausgabe» (به فارسی: «ویراست انجمن باخ»)، فهرستی از آثار آهنگساز که بین سالهای ۱۸۵۰ و ۱۹۰۵ جمعآوری شده است، پیروی کرده است. برای فهرست کامل مرتبشده بر حسب شمارهٔ BWV، فهرست آثار یوهان سباستین باخ را ببینید.
آثار برای ارگ
باخ در طی دوران حیاتش بهعنوان ارگنواز، مشاور ساختِ ارگ و آهنگساز، آثاری برای ارگ – چه در انواع آزاد آلمانی مانند پرلودها، فانتازیاها و توکاتاها و شکلهای بستهتری مانند پرلود کورالهها و فوگها - مشهور بود. به دلیل خلاقیت فراوان و توانایی ادغام سبکهای ملّی متفاوت و متنوع در آثارش برای ارگ، توانست در سنین جوانی شهرت و اعتبار کسب نماید. سبک مربوط به سرزمینهای شمالی آلمان که در آثار گئورگ بوم (که باخ وی را در لونهبرک ملاقات کرد) مشهود است، روش آهنگسازی باخ را تحت تأثیر قرار داده است. همچنین سبک دیتریش بوکستههود (که باخ وی را در ۱۷۰۴ در لوبک ملاقات کرد) نیز بر سبک شخصی باخ در آهنگسازی تأثیراتی داشته است. حوالی همین دوران باخ آثار تعدادی از آهنگسازان فرانسوی و ایتالیایی را با هدف افزودن دانش و فهم خود دربارهٔ زبان تصنیفات آنها، رونویسی کرد و بعدهها حتی چند ویلون کنسرتو از ویوالدی و دیگران را برای اُرگ تنظیم کرد. پرحاصلترین دوران وی (از ۱۷۰۸ تا ۱۷۱۴) نه تنها با تصنیف چندین جفت از پرلودها و فوگها و توکاتاها و فوگها همراه بود، بلکه تالیف «کتابچهٔ اُرگ» را نیز در پی داشت. این کتاب ناتمام مجموعهای از چهل و نه پرلود کورالهٔ کوتاه را شامل میشد که هدف آنها نمایش فنون ترکیبی بود که میتوانست در کاربرد ملودیهای کوراله استفاده شود. آثار باخ برای اُرگ، پس از ترک وایمار کاهش یافت اما با وجود این، مشهورترین آثار او (شش سونات تریو، «تمرین کلاویهٔ III» - به آلمانی: «Clavierübung III» - تصنیفشده به سال ۱۷۳۹ و کورال «هجده بزرگ») همگی پس از این دوران تصنیف شدهاند. در میانسالی، وی به شدت درگیر ارائهٔ مشاوره برای پروژههای متفاوت ساخت اُرگ، آزمایش ارگهای نوساز و اختصاص زمانی در بعدازظهرها برای اجرای تکنوازی بر روی ارگها گردید.
دانلود کنید :
آثار دیگر برای سازهای کلاویهای
باخ آثار فراوانی برای هارپسیکورد نوشته است که بعضی از آنها بر روی کلاویکورد نیز اجرا شدهاند. بسیاری از آثار او برای کلاویهها مجموعههایی هستند که سعی میکنند به شکلی دانشنامهای احاطهای جامع و کامل بر تمام سیستمهای تئوریک داشته باشند و این تلاشها موفقیتآمیز نیز بوده است.
* کلاویهٔ خوشکوک، کتابهای ۱ و ۲ (BWV 846-893). هر کتاب شامل یک پرلود و فوگ در هر یک از ۲۴ گام ماژور و مینور است (که گاهی مجموعهٔ کامل آنها با عنوان «چهل و هشتی» خوانده میشود). «خوشکوک» بودن که در عنوان اثر به آن اشاره شده است در اصل به کوک (و سیستم کوککردن) باز میگردد؛ کوک سازها پیش از باخ غالباً انعطاف کافی برای اجرای قطعاتی که بین بیش از چند گام محدود حرکت میکردند را نداشتند.
* ۱۵ اَنوانسیون و ۱۵ سینفونیا (BWV 772-801). این قطعات کوتاه آثار کنترپوآنی دو و سه صدایی هستند که به ترتیب علامات ترکیبی صعودی دِیِز و بِمُل مرتب شدهاند و از تعدادی از کمکاربردهایشان صرف نظر شده است. این قطعات برای کاربردهای تدریسی و آموزشی تصنیف شدهاند.
* سه مجموعه از سوئیتهای رقص: سوئیتهای انگلیسی (BWV 806-811)، سوئیتهای فرانسوی (BWV 812-817) و پارتیتاها برای کلاویه (BWV 825-830). هر مجموعه شامل شش سوئیت است که بر روی مدل سنتی بنا شدهاند (آلماند-کورانت-ساراباند-(یک موومان اختیاری)-ژیگ). سوئیتهای انگلیسی به دقت از این مدل سنتی پیروی مینمایند و یک پرلود پیش از آلماند اضافه میکنند و موومان اختیاری بین ساراباند و ژیگ را نیز دارند. سوئیتهای فرانسوی پرلود ابتدایی را ندارد ولی چندین موومان متفاوت بین ساراباند و ژیگ دارند. پارتیتاها با موومانهای دیباچهای (introductory) پرجزئیات و موومانهای متفرقه بین بخشهای اصلی مدل، اثر را از مدل سنتی و اصلی فراتر میبرند.
* واریاسیونهای گلدبرگ (BWV 988) که یک آریاست با ۳۰ واریاسیون. این مجموعه ساختاری غیرعادی و پیچیده دارد؛ واریاسیونها به جای بنیانشدن روی ملودی آریا، مبتنی بر خط باس آن هستند و کانُنهای موسیقایی بر مبنای یک طرح باشکوه در میان آنها قرار میگیرند.
* قطعات متفرقهای چون «اورتور به سبک فرانسوی» («اورتور فرانسوی»، BWV 831)، «فانتازیا و فوگ کروماتیک» (BWV 903) و «کنسرتوهای ایتالیایی» (BWV 971) را نیز میتوان ذکر کرد.
در میان آثار کمترشناختهشدهٔ باخ برای سازهای کلاویهای، میتوان از هفت توکاتا (BWV 910-916)، چهار دوئت (BWV 802-805)، سوناتهایی برای کلاویه (BWV 963-967)، شش پرلود کوچک (BWV 933-938) و «Aria variata alla maniera italiana» به شمارهٔ BWV 989 نام برد.
قسمتی از توکاتای شماره 2
موسیقی برای ارکستر و موسیقی مجلسی
باخ برای سازهای تک، دو ساز و دستههای موسیقی کوچک آثاری نوشته است. آثار باخ برای سازهای تک – شش سونات و پارتیتا برای ویولن (BWV 1001-1006)، شش سوئیت برای ویولن سل (BWV 1007-1012) و پارتیتا برای فلوت تک (BWV 1013) – میتوانند در میان ژرفترین آثار این دسته قرار گیرند. همچنین باخ یک سوئیت و چند اثر دیگر برای لوت تک تصنیف نموده است. او سوناتهایی برای سه ساز و سوناتهای تک با آکومپانیمان یا همراهی بیوقفهٔ دیگر سازها (continuo) برای فلوت و ویولا داگامبا تصنیف کرده است. او همچنین تعداد زیادی کانُن و ریچرکاره نوشته است که بیشتر آنها سازبندی مشخصی ندارند. پراهمیتترین مثالهای این نوع آثار را میتوان در «هنر فوگ» و «پیشکش موسیقیایی» یافت.
مشهورترین اثر باخ برای ارکستر کنسرتوهای براندنبورگ هستند که به دلیل اینکه در سال ۱۷۲۱ بهعنوان نمونهٔ کار به مارگراف – پسر دوک براندنبورگ – ارائه شدند، چنین نام گرفتهاند (باخ نتوانست مقام مورد نظرش را نزد دوک براندنبورگ به دست آورد). این آثار نمونههایی از کنسرتو گروسو هستند. آثار باقیماندهٔ دیگر باخ در شکل کنسرتو، دو ویولن کنسرتو، یک کنسرتو برای دو ویولن (مشهور به کنسرتوهای «دوتایی» یا «double concertos») و کنسرتوهایی برای یک، دو، سه و حتی چهار هارپسیکورد هستند. به باور عمدهٔ صاحبنظران، بسیاری از کنسرتوهای هارپسیکورد آثاری اصلی نیستند و در اصل تنظیمهایی از کنسرتوهایی هستند که برای سازهای متفاوت تصنیف شده بودند و امروزه نسخههای آنها مفقود است. با نوسازی این آثار تعدادی کنسرتو برای ویولن، ابوا و فلوت استخراج شده است. علاوه بر کنسرتوها، باخ همچنین چهار سوئیت ارکستری نیز نوشته است که مجموعهای از موسیقی سبکگرایانهٔ رقص برای ارکستر است. این اثر که امروزه با عنوان «اِیر بر سیم سُل» خوانده میشود، تنظیمی است که در قرن نوزدهم بر مبنای موومان دوم سوئیت ارکستری شمارهٔ ۳ انجام شده است.
دانلود کنید :
َAir
آثار آوازی و آثار برای دستهٔ کر
باخ در کلیسای سنت توماس هر یکشنبه یک کانتات بر مبنای تم مربوط به منتخب آیات کتاب مقدس که در همان هفته خوانده میشد، اجرا میکرده است. با وجود اینکه وی کانتاتهای دیگر آهنگسازان را نیز اجرا مینموده، دستکم سه مجموعهٔ کامل از کانتاتها را خود تصنیف کرده است که هر مجموعه از این سه ویژهٔ یکشنبهها و مناسبتهای کلیسائی در طول سال بودهاند. این سه مجموعه علاوه بر آن کانتاتهایی است که او در مولهاوزن و وایمار تصنیف نموده است. در مجموع، وی بیش از ۳۰۰ کانتات مقدس نوشته که از میان آنها تنها حدود ۱۹۵ اثر برجای مانده است.
کانتاتهای وی از نظر شکل و سازبندی بسیار متفاوتند. بعضی از آنها تنها برای یک تکخوان و بعضی دیگر برای یک دستهٔ همسرایان هستند. از نظر سازبندی نیز بعضی برای ارکسترهای بزرگ و بعضی دیگر برای تعداد محدودی ساز تصنیف شدهاند. با وجود این، ساختاری معمول در کانتاتها میتوان یافت؛ یک همسرایی ورودیهٔ بزرگ که با یک یا چند جفت آریای رسیتاتیو برای تکخوانها (یا دوئتها) پی گرفته میشود و در نهایت به یک کوراله ختم میگردد. کورالهٔ پایانی اغلب بهعنوان یک پرلود کوراله در موومان اصلی نیز ظاهر میشود و گاهی بهعنوان یک کانتوس فیرموس در همسرایی ورودیه نیز میآید. مشهورترین این کانتاتها «کانتات شمارهٔ ۴» («Chris lag in Todesbanden»، به فارسی: «مسیح در بستر مرگ بود»)، کانتات شماره ۸۰ («Ein feste Burg»، به فارسی: «یک دِژ امن»)، کانتات شمارهٔ ۱۴۰ («Wacher auf»، به فارسی: «برخیز») و کانتات شماره ۱۴۷ («Herz und Mund und Tat und Leben»، به فارسی: «قلب و زبان و کردار و وجود») هستند.
همچنین باخ تعدادی کانتات غیرمذهبی نیز تصنیف نموده است که معمولاً در مراسم اجتماعی چون جشنهای ازدواج اجرا میشدهاند. دو کانتات ازدواج و کانتات قهوه (که روایت داستان دختری است که تا زمانی که اعتیادش به قهوه را ترک نکرده است، پدرش به او اجازهٔ ازدواج نمیدهد) از مشهورترین این نوع کانتاتها هستند.
آثار باخ برای ارکستر و دستهٔ آواز بزرگ شامل قطعهٔ مشهور «پاسیون به روایت متای قدیس» (به آلمانی: «Matthäuspassion») و «پاسیون به روایت یوحنای قدیس» (به آلمانی: Johannespassion) است که هر دو اثر برای اجرا در هفتهٔ مقدس در کلیسای سنت توماس تصنیف شدهاند. همچنین از آثار دیگر وی در همین دستهبندی میتوان به ارتاریوی کریسمس (مجموعهٔ شش کانتات برای اجرا در آیین نماز کریسمس) نیز اشاره نمود. ماگنیفیکات در دو نسخه (یکی در می بِمُل ماژور با موومانهایی جایگرفته در میان موومانهای متن ماگنیفیکات و نسخهای دیگر در ر ماژور که مشهورتر است) و «ارتاریوی عید پاک»، در قیاس با کانتاتهای بزرگ و استادانهای چون پاسیونها و ارتاریوی کریسمس، خُردترند.
دیگر اثر بزرگ باخ، «مس در سی مینور»، نزدیک پایان عمر وی با استفاده از قطعات دیگری که پیشتر تصنیف شده بودند (مانند کانتات شماره ۱۹۱ و کانتات شمارهٔ ۱۲) گردآوری گشت. این قطعه هرگز در زمان حیات باخ و حتی پس از مرگ وی تا قرن نوزدهم اجرا نشد.
در تمام این آثار، برخلاف موتتها، در کنار همسراییها بخشهای تکخوانی قدرتمندی نیز دیده میشود.
دانلود کنید :
پسورد تمامی فایل ها : www.fiddlersatan.blogspot.com
>>> بیشتر :
_______________
0 نظر:
ارسال یک نظر